sina tv fun in internet
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



موضوعات
لینک دوستان
نویسندگان
نظر سنجی

از ده امیاز به ما چقدر میدهید

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شبکه ی اجتماعی سینا و آدرس mnsic2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 386
:: کل نظرات : 26

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 135
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 136
:: بازدید ماه : 135
:: بازدید سال : 1771
:: بازدید کلی : 85568
شاد بودن در عید نوروز، حق همه کودکان
 
هنوز هم کودکان برای تصاحب اسکناس تا نخورده لای کتاب ثانیه شماری می کنند و برای پوشیدن لباس داخل ویترین سر خیابان بی خواب می شوند. حالا تصور کن که تمام این امید ها با دیدن دستهای خالی پدر تبدیل به یک حسرت همیشگی شود.
 

برترین مجله اینترنتی ایران

برترین ها:

نوروز که نزدیک می شود یاد کودکی ها می کنیم، روزهایی که کم کم دارد از یاد همه مان می رود، از یاد همه ما آدم بزرگها، آدم بزرگهایی که یک زمانی دلشان برای تای روی آستین یک کت، یا چشمک زدن پولکهای یک پیراهن، و برق کفشی که از دور فریاد می زد که تازه از ویترین آزاد شده، قنج می زد. ما آدم بزرگها گاهی همه چیز را فراموش می کنیم، حتی کودکانه هایی را که روزی در دریای شادیها و غمهایش شنا می کردیم.



اما قانون دنیای کودکی هنوز همان قانون است، هنوز هم کودکان برای تصاحب اسکناس تا نخورده لای کتاب ثانیه شماری می کنند و برای پوشیدن لباس داخل ویترین سر خیابان بی خواب می شوند. حالا تصور کن که تمام این امید ها با دیدن دستهای خالی پدر تبدیل به یک حسرت همیشگی شود.



برق کفش جفت شده تو گنجه ها...
 

تصور کن که پدر با تمام غرورش سر به زیر اندازد و از آمدن شب عید و شادیهای مردم خیابان اشک به چشمش بنشیند، یا مادر دستان خسته اش را بر چشمان کودکش بگذارد و به آسمان پناه ببرد از اینهمه درد که یکه و تنها باید در دل پنهان کند کند. حالا تصور کن که هیچ برقی روی کفش و لباست نباشد تا شب عیدت را روشن کند. بیا فقط لحظه ای تصور کنیم کودکی هستیم پر از شوق آمدن بهار و در عین حال لبریز حسرتهای حاصل از نداریهای پدر.



اما اگر برقی بر چشمانت می نشیند از زرق و برقهای ویترینهای بهاری این روزها، می توانی به یاد کودکی ها لبخند و شوق را به چهره های کودکان بسیاری بسپاری، کار سختی نیست؛ فقط چشمانت را ببند و لحظه ای تصور کن کودکی هستی که دلش از شوق داشتن لباسی نو قنج می زند و چشمانش از برق کفش جفت شده در ویترین لحظه ای خواب ندارد.


http://upload.tehran98.com/img1/2fozcew6aiza7y2teadg.gif

تعداد بازدید از این مطلب: 380
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

نویسنده : سینا عزیزی
تاریخ : یک شنبه 29 بهمن 1391
نظرات
مطالب مرتبط با این پست

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








درباره ما
به سایت من خوش آمدید نظر یادت نره از تمامی صفحات دیدن فرمایید و حتما در خبر نامه ما شرکت کنید
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید